سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش دو گونه است : دانشی که مردم ناگزیر از فراگیری آن هستند و آن رنگ[ ظواهر [اسلام است و دانشی که مردم اجازه دارند آن را واگذارند و آن قدرت خداونداست . [امام علی علیه السلام]

حرف دل

 
 
عشق یا هوس(سه شنبه 87 بهمن 1 ساعت 1:0 صبح )

با سلام خدمت دوستان خوبم؛

این بار دومی است تو وبلاگم مطلب می نویسم ،البته بار اول مطالبم مربوط به شروع و راه اندازی وبلاگم بود.خیلی با خودم فکر کردم شروع نوشتن را در وبلاگ با چه موضوعی شروع کنم که بالاخره تصمیم گرفتم که با موضوعی شروع کنم که ریشه و خمیر مایه همه کارهای خلقت و انگیزه و هدف ما آدمهاست ،آره درست حدس زدید میخام شروع نوشتنم با موضوع عشق باشه،عشقی که به ما آدمها جون میده ،رسیدن به هدف رو واسمون آسون میکنه،تحمل سختیها رو واسمون آسون میکنه،عشقی که صاحب اصلیش یکی که خیلی به بنده هاش عشق می ورزه و با تمام وجود ملکوتیش اونارو دوست داره.میخام در رابطه با موضوعی مرتبط با عشق بنویسم که مدتها ذهنمو مشغول کرده و همیشه واسم سوال بوده ولی هیچ وقت نتونستم جواب درستی رو واسش پیدا کنم ،در ضمن دوست دارم نظر بدین تا شاید به نتایج جالبی برسیم.

 

عشق های امروزی(عشق یا هوس) :

آره اون چیزی که مدتها ذهنمو مشغول کرده عشق های امروزیه یا اون چیزی که ازش بعنوان عشق یاد میشه، همیشه تو ذهنم عشق رو واژه ای مقدس میدونستم و میدونم اما از وقتی که زندگی رو فهمیدم و وارد دنیای امروزی شدم با عشق های متفاوتی برخورد کردم (البته منظورم عشقهای زمینیه،چونکه فکر میکنم هنوز خیلی مونده تا بخام در رابطه باعشقهای آسمونی حرف بزنم)قبلاً عشق رو بالاتر از دوست داشتن میدونستم اما حالا نظرم تغییر کرده،توضیح میدم چرا؟ همیشه واسم سوال بود میگن طرف عاشق شده،اونم چی با یک نگاه!بنظرم خنده دار میادچطور میشه اسم اونو عشق گذاشت ،عشقی که پایه واساسش یک نگاهه،عشق نیست هوسه!عشق اونیه که آدم عاشق اخلاق یکی بشه،عاشق   صفات و خصلتهاش،حجب و حیاش،عاشق وجودش،اونو بخاطر خودش بخاد نه چیز دیگه ای ،نه بخاطر چشم و ابروش،موقیعتش،ثروتش و.... اگه اینجوری نبود اینهمه ازدواج تو مملکتمون بعد از یه مدت کوتاه به طلاق و جدایی ختم نمیشد،آدمها اگه واقعاًعاشق همدیگه باشن تحمل خیلی چیزهاروبخاطر عشقشون دارن.بخاطر اونی که خیلی دوسش دارن حاضر نیستند به این آسونی ها قید همه چی رو بزنن.درسته چون اون آدم عاشق چشم و ابروی طرفش شد و چشم عقلشو بست و به هیچ چیز دیگه ای فکر نکرد،در واقع اصلاً طرفشو نشناخت.تازه بعد از مدتی که چهره ها تکراری میشن میفهمن که آره به قول امروزی ها تفاهم ندارن ،تفاهم؛کلمه قشنگیه که امروزی ها برای فرار یه دنیا سوال و اما و اگرها ... که چرا؟واسه چی؟فقط یک کلمه ؛تفاهم نداریم. واقعاً دلم میسوزه وقتیکه نگاهی به سالن های دادگاه خانواده میندازم می بینم پر از جوانهای هم سن و سال خودمه که زندگی شونو با یه دنیا عشق شروع کردن ،بعد از مدت خیلی کمی میان اینجا عشقشونو نصف کنن و هر کدوم شون سهم خودشونو بگیرن و برن پی زندگی خودشون تا شاید یه عشق جدید پیدا کنن و سهمشونو به اون ببخشن تا شاید با این یکی به تفاهم برسن(من که فکر نمیکنم!)واقعاً چرا اینجوری میشه دو نفر که جونشون به هم گره خورده بود و به هیچکی اجازه نمیدادند که به عشقشون بگه بالا چشاش ابرو،حالا تو سالنهای دادگاه به خون هم تشنه اند و سایه همو با تیر میزنند و روی تعداد سکه و نحوه پرداخت اون بحث بالا میگیره و قاضی اونارو از اتاق بیرون میکنه ،یه جایی از یه بزرگی خوندم "همیشه از پل احساسی گذر کن که پایه هاش از عقل باشه"اگه واقعاًعشقمون با تایید عقلمون باشه و وقتی عاشق شدیم یه مشورتی از عقلمون بگیریم و ببنیم که آیا واقعاً بدرد هم میخوریم،با هم همخونی داریم و میتونیم در کنار هم خوشبخت بشیم،  آیا باز هم کارمون به اینجا میکشه و این همه آمار طلاق سرسام آور میشد !عقلی که تو دین و مکتبمون ازش بعنوان رسول باطنی یاد میشه،وقتی که کار از کار گذشته و همه چی داره تموم میشه تازه یادمون میاد که آره چرا از اول فکر نکردم و عقلمو به کار نگرفتم  ،بگذریم خیلی حرف زدم ،راستی اگه خوب ننوشتم و به نکات دستوری جملات زیاد توجه نکردم زیاد سخت نگیرید چونکه درسته نوشتنوخیلی دوست دارم اما نویسنده خوبی نیستم،اگه هم زیاد عامیانه و محاوره ای نوشتم بخاطر اینه که دوست دارم با خوانندگان وبلاگم راحت باشم و دوستانه و صمیمی بنویسم و از کلمات پر تکلف استفاده نکنم. بهر حال بی صبرانه منتظر نظرات قشنگتون هستم تا انگیزه بیشتری برای ادامه وبلاگم داشته باشم و مطالب بعدی رو با عشق بیشتری بنویسم. به امید اون روزی که سالن های دادگاههای خانواده خالی و دفترهای عقد و ازدواج ما پراز جوانهای با انگیزه و با نشاط برای شروع یه زندگی سالم و سرشار از عشق واقعی باشه و همه جوانهای این مرز وبوم آرامش و شادی واقعی رو تو زندگیشون با تمام وجودشون احساس کنن،چونکه واقعاً آرامش و کانون گرم خانواده خوشبختی واقعی رو به ارمغان میاره نه پول و ثروت و مهریه های سنگین و جهازهای آنچنانی و مراسم های پر زرق وبرق(به امید آنروز).منتظر نوشته های بعدی من با موضوعات جالب تر باشید*نظر یادتون نره*بای*   



 
سلامی به گرمی آفتاب(پنج شنبه 87 دی 26 ساعت 1:12 صبح )

باسلام خدمت دوستان خوبم؛
به امید خدا وبلاگم را راه اندازی کردم ،منتظر نوشته های بعدی من باشید،تا بعد،بای  



 
لیست کل یادداشت های وبلاگ?
 




بازدیدهای امروز: 0  بازدید

بازدیدهای دیروز:0  بازدید

مجموع بازدیدها: 1581  بازدید


» اشتراک در خبرنامه «